• ۱۴۰۳ شنبه ۲۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5931 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۴ آذر

نقد علمي؛ راهي براي تحقق تحول علوم انساني

سيد حسين حسيني

فعاليت‌هاي شوراي بررسي متون شامل چهار دوره مي‌شود؛ دوره اول (با مسووليت دكتر گلشني) از سال 1374 كه دوره آغاز است و اين شورا در مجموع، حركت كندي دارد، زيرا محدود به خود و متون درسي دانشگاهي مي‌شود. دوره دوم (دكتر آيت‌اللهي) حوالي سال 89 به بعد دوره تثبيت و رشد كمي و كيفي است. دوره‌اي كه شورا به بيرون از خود توسعه مي‌يابد و طبق آمارها به سمت جامعه علمي كشور ارتقا پيدا مي‌كند. دوره سوم (دكتر قبادي) از حوالي 1392 در دوره دولت 12 است كه دوره سياسي شدن و انحراف شورا از هدف‌هاي اوليه خود است. فعاليت‌هاي شورا تعطيل نمي‌شود اما مسير تغيير مي‌كند. يعني وقتي با دوره كنوني مقايسه مي‌كنيد بسيار پرفعاليت است و نسبت به دوره دوم هم نمي‌توان گفت كم فعاليت است ولي از مسير و هدف اصلي دور مي‌شود. دوره چهارم از سال 1400 (دكتر نجفي) دوره انزوا و دوره توقف و به يك معنا، دانشجويي شدن شوراست. نه در مسير توسعه دوره دوم گام برمي‌دارد و نه در مسير تغيير جهت دوره سوم. به اين معنا كه روند اصلي نقد و بررسي كتب در گروه‌ها متوقف شده كه كار اصلي شورا بوده است. ماشيني را تصور كنيد كه آغاز به حركت مي‌كند، حركت كند است ولي به هر حال حركت مي‌كند (دوره اول). در دوره دوم در جاده به پيش مي‌رود و شتاب مي‌گيرد به دليل آمارها كه فعاليت‌ها از رشد چهار برابري تا رشد هشت برابري پيش رفتند؛ هم كمي و هم كيفي. در دوره سوم اما از مسير منحرف مي‌شود و دچار سياسي‌كاري مي‌شود. حركت مي‌كند اما در جاده انحرافي. اما دوره چهارم كلا از حركت باز مي‌ايستد. شبيه يك كارخانه كه داراي خط توليد است و اين خط توليد كار مي‌كند، يك زماني در اين خط توليد اتفاقات نامطلوبي مي‌افتد ولي به هر حال كالايي هر چند نامرغوب توليد مي‌كند و با اينكه كيفيت هم ندارد ولي به هر حال توليد مي‌كند. مثل خط توليد كارخانه آلومينيوم كه راه مي‌افتد و سپس با شتاب توليداتي دارد ولي در آستانه خودكفايي و گرفتن بازار كشور و منطقه، مديران كارخانه تغيير مي‌كنند و خط توليد دچار آسيب مي‌شود و اجناس بدون كيفيت توليد مي‌شود يا حتي اجناسي غيرآلومينيوم توليد مي‌كند. در دوره چهارم يك‌باره خط توليد كارخانه را متوقف و كليد قطع را مي‌زنيد. چرا مي‌گويم توليد متوقف شده است؟ چون محور اصلي كار شوراي بررسي متون، نقد كتاب‌ها در گروه‌ها بود كه در دوره اول و دوم و سوم اتفاق مي‌افتاد ولي در دوره چهارم اين خط توليد تعطيل شده است. در دوره دوم و سوم سالانه حدودا 40-30 كتاب در حوزه علوم انساني در گروه‌هاي مختلف در روند نقد و بررسي قرار مي‌گرفت و اصلا فلسفه اصلي شورا همين بوده است اما الان در سال، بيش از يكي، دو كتاب در روند كار قرار نمي‌گيرد. مثل اين است كه خط توليد كارخانه آلومينيوم را از كار بيندازيد و به جايش به آبنبات‌فروشي جنب كارخانه بسنده كنيد يا مثل اين است كه دانشگاهي كه بايد توليد علم كند و دانشجو و استاد و مقاله و كتاب و فعاليت‌هاي ناب علمي در دانشگاه صورت گيرد، به يك‌باره همه اين فعاليت‌هاي علمي را تعطيل كنيد و به كارهاي تبليغي بسنده كنيد. البته كه برنامه‌هاي تبليغي خوب است اگر در اين بستر و متن كار اصلي دانشگاه باشد يعني بايد دانشگاه و كار علمي داشته باشيم و در جنب فعاليت اصلي دانشگاه، برنامه‌هاي تبليغي هم مي‌تواند اثرگذار باشد. جالب اينجاست كه هنوز استادان علوم انساني در سطح كشور با دبيرخانه شورا تماس مي‌گيرند و مي‌گويند چرا ديگر براي نقد و بررسي، كتاب ارسال نمي‌كنيد و آيا شورا تعطيل شده است؟ اين امر نشان مي‌دهد خط توليد كار مي‌كرد و اين انتظار ايجاد شده بود. همين كه در دوره دوم و سوم حوالي 40-30 كتاب در طول سال مورد نقد و بررسي قرار مي‌گرفت، نشان مي‌دهد خط توليد كار مي‌كرده و همين كه استادان از سراسر كشور پيگير هستند يعني جريان‌سازي شده و هنوز انتظارات وجود دارد ولي الان اين خط توليد از كار افتاده است.

مطمئن باشيد اگر اجازه مي‌دادند روند نقد علمي در حوزه تحول علوم انساني در شوراي بررسي متون، كه در دوره دوم ايجاد شد، ادامه پيدا مي‌كرد، يكي از مهم‌ترين موانع تحول علوم انساني در كشور برداشته مي‌شد. در اين امر هيچ ترديدي نيست كه مساله نقد در حوزه علوم انساني، فراگير و تبديل به يك جريان عمومي علمي مي‌شد. اگر جريان نقد علمي فراگير شود و تمام حوزه‌ها و گرايش‌هاي علوم انساني را دربر گيرد، آن تابوي علوم انساني معاصر از بين خواهد رفت و زمينه براي تحول علوم انساني بومي متناسب با نيازهاي پساانقلاب شكل مي‌گيرد و تا موقعي كه نقد علوم انساني در تمام حوزه‌ها نتواند اين زمينه ذهني را از بين ببرد صحبت از تحول معنا ندارد. تا زماني كه دانشجويان و استادان ما به برخي پارادايم‌هاي موجود سنتي و مدرن وابستگي و دلبستگي شديد دارند به صورت طبيعي اجازه فكر كردن به پارادايم‌هاي جديد را به خود نخواهند داد. اين جريان فراگير نقد است كه مي‌تواند خط قرمزها را بشكند. اين مطلوب با آن خط توليد اتفاق مي‌افتد ولي هم‌اكنون اين خط توليد تعطيل شده است. گروهي در دوره سوم، مانع اين داستان شدند چون اعتقادي به تحول به معناي حقيقي آن نداشتند و يك گروه هم در دوره چهارم از سر عدم توجه و خام‌انديشي ايجاد مانع كردند. گره بسياري از مشكلات و چالش‌هاي امروز جامعه ايران ريشه در مساله تحول علوم انساني دارد. بنابراين همه كساني كه در مسير تحول علوم انساني ايجاد مانع مي‌كنند در پديد آمدن و بار شدن اين حجم از بحران‌هاي سهمگين فرهنگي، سياسي، اجتماعي و امنيتي بر سر ملت ايران سهيم هستند.
استاديار فلسفه و روش‌شناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون